Conscious Unbossing
برکناری آگاهانه ریاست/ رهایی آگاهانه از ساختار رئیسمحور
از لحاظ روانشناختی و سازمانی مفهومی است مدرن که بیشتر دربارهی نسل زد (Gen Z) در سازمانها کاربرد پیدا کرده، زیرا نسل زد معمولاً تمایلی ندارد زیر فشار ساختارهای سنتی سلسلهمراتبی (مدیر بالا، کارمند پایین) کار کند.
در واقع «Unbossing» یعنی دور شدن از فرهنگ «رییسمحور» و رفتن به سمت فرهنگ همکاری، مربیگری و مشارکت. وقتی صفت Conscious به آن اضافه می شود آن گاه این حرکت آگاهانه و هدفمند انجام میگردد، نه تصادفی.
برای نسل Z خیلی مهم است که:
- استقلال داشته باشند.
- حس کنند ارزشها و رفاهشون در اولویت سازمان هست.
- بتوانند نقشهای معنادار و انعطافپذیر انتخاب کنند.
یک تغییر شگفتانگیز در حال تغییر شکل رهبری شرکتها است:
استعدادهای جوان و رهبران نوظهور به طور فزایندهای تصمیم میگیرند از صعود سنتی نردبان مدیریت صرف نظر کنند. این انتخاب ناشی از تغییر در ارزشهای محیط کار و نحوه نگاه کارگران جوانتر، به ویژه نسل Z، به نقشهای رهبری و سلسله مراتب شرکت است.
مثال در سازمان
شرکتی که قبلاً ساختاری بسیار سختگیر و دستوری داشته را در نظر بگیرید، حالا با ورود کارکنان نسل زد، در این شرکت مدیرها بهجای این که صرفاً دستور دهند، مثل مربی و راهنما عمل میکنند، کارمندها آزادی بیشتری دارند و تصمیمگیریها جمعیتر انجام میشود. این دقیقاً همان «Conscious Unbossing»میباشد.
چرا برای روانشناسی نسل زد مهماست؟
- نسل زد بیشتر دنبال معنا (Meaning) در کار است، نه صرفاً پول یا عنوان شغلی.
- نمیخواهد «مدیر بالا دست» همهچیز را کنترل نماید.
- برای سلامت روان، تعادل زندگی و کار و رفاه فردی ارزش بالایی قائل است.
برکناری آگاهانه به حرکت رو به رشد متخصصان جوان اشاره دارد که عمداً از نقشهای سنتی رهبری یا مدیریتی کنارهگیری میکنند. این انتخاب ناشی از تغییر در ارزشهای محیط کار و نحوه نگاه کارگران جوانتر، به ویژه نسل Z، به نقشهای رهبری و سلسله مراتب شرکت است.
بنابراین سازمانها برای جذب و نگه داشتن این نسل، باید آگاهانه از حالت رئیسمحوری خارج شوند. کنار گذاشتن آگاهانهی رهبری و مدیریت، مسیر رهبری (مدیریت) را تغییر میدهد و آموزش و توسعه میتواند این تغییر را به فرصتی برای رشد تبدیل کند.
وقتی شرکتها بودجههای آموزشی را کاهش میدهند در حالی که سرمایهگذاریهای سنگینی در جاهای دیگر انجام میدهند، پیام واضحی در مورد اولویتها ارسال میکنند و کارمندان متوجه میشوند. اگر شرکت روی کارکنان جوان نسل Z سرمایهگذاری نکند، آنها احساس نیاز کمتری به سرمایهگذاری در شرکت میکنند. آنها انتظارات را برآورده میکنند اما از نظر احساسی از آن صرف نظر میکنند.