احساس الگوریتم ها

عنوان اصلی کتاب: The Feel of Algorithms
نام نویسنده: Minna Ruckenstein
کتاب «حس الگوریتم‌ها» نوشته‌ی میننا روکنشتاین، با ترکیب روایت‌های شخصی و پژوهش‌های اجتماعی نشان می‌دهد که الگوریتم‌ها فقط ابزارهای فنی نیستند، بلکه بخشی از تجربه و احساسات روزمره ما شده‌اند. این اثر برای مدیران و پژوهشگران منابع انسانی ارزشمند است، زیرا کمک می‌کند بفهمند کارکنان در مواجهه با فناوری چه احساسی دارند و چگونه می‌توان اعتماد و شفافیت را در سازمان تقویت کرد.

کتاب «حس الگوریتم‌ها» روایت‌های اول شخصِ قابلِ درک از معنای تجربه‌ی احساسی الگوریتم‌ها را در کنار تحقیقات میان‌رشته‌ای علوم اجتماعی ارائه می‌دهد تا نشان دهد که چگونه فرآیندهای سیاسی و اقتصادی در زندگی روزمره احساس می‌شوند.

داستان‌های الگوریتمی مردم ممکن است نتوانند واقعیت را از تصور غلط جدا کنند و دیدگاه‌های آرزومندانه، نادرست یا ترسناکی از فناوری‌های دیجیتال را منتشر کنند. با این حال، این کتاب جدید به جای اینکه با فرهنگ عامه‌ی الگوریتمی به عنوان شاهدی بر جهل برخورد کند، توضیح می‌دهد که چرا حکایات شخصی منبع مهمی از دانش الگوریتمی هستند.

الگوریتم‌ها فقط کد نیستند؛ ما با آنها احساس می‌کنیم.

این اثر، ما را به جهانی می‌برد که در آن فناوری‌های یادگیرنده فقط ابزار نیستند، بلکه بخشی از زندگی احساسی ما شده‌اند؛ از هیجان و امید تا ترس و نااطمینانی. نویسنده با کمک مصاحبه‌ها و پژوهش اجتماعی نشان می‌دهد که چگونه مواجهه‌ی روزمره با هوش مصنوعی/الگوریتم، بر رفتار، احساس و رابطه‌ی ما با محیط کاری و زندگی تأثیر دارد. اگر در سازمان‌تان به دنبال فهم بهتر از «چگونه کارکنان با فناوری احساس می‌کنند» هستید — این کتاب یک آینه‌ی خوب است.

مینا روکنشتاین استدلال می‌کند که ما با احساس عملکرد الگوریتم‌ها و داستان‌سرایی در مورد آنها، با آنها آشنا می‌شویم. کتاب «حس الگوریتم‌ها» نشان می‌دهد که چگونه جدی گرفتن احساسات الگوریتمی روزمره، بحث فعلی را که تمایل به نتیجه‌گیری بر اساس پاسخ‌های تحسین‌آمیز یا مخالفت‌آمیز به اثرات آینده‌ی خیالی دارد، متعادل می‌کند. تمرکز روزمره بر تجربیات لذت، ترس و آزردگی متمرکز می‌شود و نشان می‌دهد که چگونه اهداف سیاسی و تنش‌های اخلاقی در دیدگاه‌ها، اعمال و پاسخ‌های عاطفی نقش دارند. این کتاب نشان می‌دهد که احساسات به تشخیص اعمال مشکل‌ساز کمک می‌کنند و همچنین خواستار جایگزین‌هایی هستند که در حال حاضر نادیده گرفته یا سرکوب می‌شوند.

اگرچه کتاب دقیقاً به «هوش مصنوعی در رفتار سازمانی و تحلیل احساسات کارکنان» نمی‌پردازد، اما لایه‌ی بسیار مهم «احساسات، الگوریتم‌ها، انسان‌ها» را خوب واکاوی می‌کند — که برای درک عمیق‌تر آنچه در محیط سازمانی می‌گذرد، می‌تواند بسیار مفید باشد.

پیش‌زمینه و ریشه‌ها

کتاب از منظر مطالعات فناوری، انسان‌شناسی و علوم رسانه، تلاش می‌کند تا رابطه‌ی انسان و الگوریتم را نه فقط به‌عنوان استفاده‌کننده و سرویس، بلکه به‌عنوان تجربه‌کننده و تأثیرپذیر بررسی کند. نویسنده می‌پرسد: «چه احساسی داریم نسبت به سیستم‌هایی که ما را ارزیابی، هدایت یا پیش‌بینی می‌کنند؟»

ساختار و محتوای کتاب

  • تجربه‌های شخصی (first-person accounts) کاربران/افراد: مثلاً زمانی که «الگوریتم توصیه می‌کند»، یا «سیستم تشخیص می‌دهد»، آن‌چه درون ما می‌گذرد.
  • استفاده از مفهوم structures of feeling از ریموند ویلیامز برای تحلیل احساساتی مثل خوش‌بینی، مقاومت، نااطمینانی.
  • مطالعات موردی، مصاحبه، ترکیب داده‌های کیفی و نظریه‌های فرهنگی.

دلیل مناسب بودن کتاب برای حوزه‌ی رفتار سازمانی

در حوزه‌ی تحلیل احساسات کارکنان و کاربرد هوش مصنوعی در رفتار سازمانی، بخش مهمی از کار، فهم این است که کارکنان «با فناوری» چه احساسی دارند — آیا فناوری باعث اعتماد می‌شود یا ترس؟ آیا کارکنان احساس می‌کنند دیده می‌شوند یا تحت نظارت هستند؟ کتاب دقیقاً این زاویه‌ی «احساس و رابطه‌ی انسان با الگوریتم» را روشن می‌کند.

گفت‌وگوها و چالش‌ها

کتاب به چالش‌هایی نیز می‌پردازد:

  • نبود شفافیت در الگوریتم‌ها
  • احساس «رانده شدن» یا «کنترل‌شدن» توسط سیستم
  • احساس «بی‌تفاوتی» نسبت به فناوری

این‌ها همان نکاتی هستند که در کاربرد هوش مصنوعی در سازمان باید به آن‌ها توجه کرد — نه فقط «چه ابزاری هست»، بلکه «چگونه ابزار روی انسان تأثیر می‌گذارد». این دید کمک می‌کند تا وقتی ابزار تحلیل احساسات کارکنان یا نظرسنجی هوش مصنوعی در سازمان پیاده می‌کنید، شما فقط تکنولوژی نمی‌فروشید، بلکه تجربه انسانی را در نظر می‌گیرید.

نکته مهم برای خواننده/مدیر

اگر مدیر، مشاور یا پژوهشگر منابع انسانی هستید و می‌خواهید بدانید چگونه فناوری می‌تواند به ارتقای فرهنگ سازمانی، تعامل کارکنان، یا تشخیص احساسات کمک کند — این کتاب به شما «لنز احساساتی» می‌دهد تا ببینید فقط داده‌ها را تحلیل نکنید، بلکه احساسات پشت داده‌ها را هم درک کنید.

همچنین، اگر می‌خواهید پروژه‌ای در سازمان اجرا کنید (مثلاً تحلیل احساسات کارکنان با هوش مصنوعی)، خواندن این کتاب می‌تواند به شما کمک کند تا از ابتدا سوال‌های درست بپرسید:

  • «افراد چگونه خواهند دانست که تحت تحلیل‌اند؟»
  • «چگونه احساس اعتماد ایجاد کنیم؟»
  • «چگونه نتایج را اخلاقی و انسانی گزارش دهیم؟»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 − 5 =

به بالا بروید